یاد ایام
درباره وبلاگ

خدایا آنگونه زنده ام بدارکه نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که کسی به وجد نیایداز نبودنم
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دوستانه و آدرس doostaneh1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 21
بازدید کل : 12250
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 56
تعداد آنلاین : 1


دوستانه
سه شنبه 4 آبان 1390برچسب:, :: 11:5 ::  نويسنده : دوستانه       

امروز ميخوام از بهترين وشيرين ترين لحظات دوران اشتغالم حرف بزنم .از يك سال و دوازده روزي كه دركرمان سپري شد . ازعزيزترين همكاراني كه تا به حال داشتم . 18 سال از عمرم رو كارمند دولت بودم با افراد زيادي همكاربودم و حشر و نشر داشتم اما اين يك سال براي من يه چيز ديگه بود . نميدونم چرا ؟

ازهمون بدو ورودم اينقدرصفا وصميميت ولطف نسبت به من  داشتند كه  انگارسالهاي ساله كه باهاشون بودم و همه رومي شناختم به همين خاطر اصلا احساس تنهايي وغربت نمي كردم درحالي كه من 17 سال دريه استان ديگه ويه شهر ديگه و دريه محيط ديگه كاركردم و با هيچكدوم به جزيكي دوتا شون كه دردانشگاه هم دوره بوديم آشنايي نداشتم . دراين يكسال به اندازه تمام 17 سال سابقه؛ خاطرات شيرين و به ياد ماندني دارم

نرگس جان : تو براي من فقط يه همكار نبودي . دوست صميمي و بي آلايش من درتمام دوره دانشگاه بودي خاطرات شيرين تحصيل در دانشگاه به همراه دوست مشتركمون مهناز(خدا رحمتش كنه- مهناز يكي از بهترين هاي دانشگاه بود؛ دختري موقر ومتين و درسخون – حيف كه خيلي زود از بين ما رفت) من يقين دارم دليل اينكه بقيه همكاران نسبت به من لطف داشتن به واسطه شما بود .

اميدوارم دركنار همسرمهربان وشايسته ات -كه ايشان نيز جزو بهترين همكاران من به شمار ميروند- ايام به كامتون باشه و دختراي خوشگلت درسايه الطاف خداوند سربلند و سرافراز باشند وآرزو مي كنم به آرزوت كه همون زندگي درجوار كريمه اهل بيت حضرت معصومه (س) است برسي . ميدوني كه چقدردوست دارم اين آرزوت محقق بشه؟

زهرا جان : نميدونم اين علاقه وافربه شما از كجا نشأت گرفته شايد شيطنت هاي خاص و خنده رو بودنت منو مجذوب خودت كرد اينو بارها وبارها بهت گفتم زماني كه تو اداره نبودي اداره سوت وكور بود فقط وجود شما بود كه به همه ما انرژي ميداد. اين رو بدون كه يكي از بهترين همكاران ودوستان من هستي شايد باورت نشه ولي هروقت دلم ميگرفت ؛ دوست داشتم بيام كنارت بشينم تا روحيه بگيرم گرچه ميدونستم خودت با مشكلات زيادي روبرو هستي ولي خدا حفظت كنه اين مشكلات هيچ وقت دراخلاق تو تأثيري نداشت لحظاتي رو كه دركنارتوبودم هرگز فراموش نمي كنم با اين كه يك وماه ونيم بيشترپيش شما وهمكاران نبودم ولي هيچ وقت خاطره اون روزها رو فراموش نمي كنم  تو براي من نماد يه مادر ويه همسرفداركاري هروقت بخوام براي كسي از عشق وعلاقه نسبت به فرزندانش مثال بزنم شما رو به خاطر ميارم . اين قدرتو جمع فاميل ودوستان ازت تعريف كرده ام كه همه مشتاق ديدارتوهستند . خصوصيات زيادي تو وجودت هست كه دوست داشتنيت كرده قدرخودت رو بدون برات آرزو مي كنم هرچه زودتر روي گل ماه نوه ت رو ببيني . يه عروس خوشگل و دوست داشتني هم نصيب پسرگلت بشه . هرگز فراموشت نمي كنم

الهه سادات عزيز: ازخوبيهاي شما هرچي بگم كم گفتم . اصلا نميتونم يه تعريف جامع وكامل از شما بكنم كه دربرگيرنده همه خصوصياتت باشه شما نمونه بارز يك خانم با وقار، متين، آرام، مهربان، دلسوز، دوست داشتني ، علاقه مند به كار، علاقه مند به همسر وفرزند و.... هستيد وقتي ميگن يه خانم باوقار ومتين اولين كسي كه توذهنم مجسم مي كنم شماهستي شما واقعا يه نمونه مثال زدني هستيد . اميدوارم بقيه همكاران قدرشما عزيز رو بدونن و از محضرشما كمال استفاده رو بكنن . ان شاءالله درپناه حق دركنار خانواده خوش وخرم باشيد و عمردراز وباعزت داشته باشيد .

جمع كارشناسي خوبي رو تشكيل داده بوديم من هميشه دفتر مطالعات رو به جاهاي ديگه ترجيح دادم . يه جايي به دوراز هياهوي رفت وآمدهاي روزانه و ارباب رجوع؛ يه كار كاملا تخصصي و جذاب داشتيم كه دقيقا مرتبط با رشته تحصيلي همه مون بود .

ازقول من به بقيه همكاران دفترمطالعات من جمله خانم نخعي ، خانم شفايي ، خانم عرب پور، خانم نگارستاني ، خانم كاكويي ،خانم محمدآبادي و...سلام برسونيد وبگيد هرگز فراموشتون نمي كنم هميشه درقلب من جاي دارند .

بخش عمده فعاليت من درطول يكسال درمعاونت برنامه ريزي بود.

هيچ وقت اون روز رو فراموش نمي كنم وقتي كه ابلاغم براي معاونت برنامه ريزي روميزم گذاشته شد . چقدراشك ريختم ، چقدرغصه خوردم باورم نميشد به اين زودي بايد از شما دوستان عزيزم جدا بشم وبرم يه ساختمون ديگه كه فاصله زيادي هم با اون داشتيم .

درهرصورت بايد با مسئله كنار ميومدم دوهفته اي طول كشيد تا اين مسئله رو پذيرفتم به صورت موقت درمركز كامپيوتردركنارسه تن از همكاران ديگه مشغول شدم . به سرعت با خانمها اخت شدم وبا اين كه هيچ ارتباط كاري باهم نداشتيم اما همين دركنار هم بودن لحظات خوشي را برام رقم زد

اينجا چون تشابه اسمي زياد هست مجبورم از بردن اسم كوچيك خودداري كنم

خانم مهندس اسدي : يادتونه اولين روز كه وارد اتاق شدم و مورد استقبال گرم وصميمانه شما واقع شدم اولين سوالم از شما اين بود كه اهل كجاهستيد؟ يه حسي بهم ميگفت احتمالا بايد دختريكي از آشنايان باشيد اما اشتباه كردم ولي اين باعث نشد كه احساس صميميت باشما نداشته باشم . شما هم احترام ويژه اي نزد من داشتيد به نظر من شما يه خانم با سواد وبسیارفعال بوديد كه هيچ ادعايي نداره وتنها چيزي كه براش مهمه اينه كه كارش به نحو احسن تموم بشه به نظرمن سيستم مكانيزه  و رايانه اي كل شركت رو دست شما وخانم ولي خاني ومهندس احمدي ميچرخيد وخوشبختانه مركز كامپيوتر نيروهاي باسواد وباتجربه اي روشامل ميشد

ازاين كه مدتي رو با شما سپري كردم هرچند كه محدود بود خوشحالم وبه اين مسئله افتخار مي كنم

خانم ولي خاني عزيز: شما هم به نظرمن يه خانم كاركشته باتجربه والبته بسيار صبورهستيد از صحبت كردن ودرد دل كردن با شما لذت مي بردم شما هم گوش ميداديد وسنگ صبورم بوديد . حس می کردم خواهربزرگترم هستید که میتونم همه چی رو براش تعریف کنم

آرزوی سلامتی برای شما وخانواده محترم تان دارم

ماهنوش عزیز : من وتو تقریبا همزمان وارد این اتاق موقت شدیم نمیدونم چرا از همون روز اول مهرت به دلم نشست . تو رو یه دختر بسیار نجیب و مهربون یافتم درهمین مدت محدود یک ماهه که تو یه اتاق بودیم خاطرات فراوان وشیرینی داریم یه علاقه خاصی نسبت به شما داشتم روزهایی که دانشگاه بودی و تو اداره نبودی دلتنگت می شدم شاید به خاطرهمین علاقه خاص اون خواب شیرین رو برات دیدم که البته تعبیرهم شد . امیدوارم درکنار همسرت آینده خوبی داشته باشی و صفا وصمیمیت در زندگیت هیچگاه کم نشه

واما بیشترین زمان حضورم درکرمان هم اتاق بودن با دوتا از بهترین وصمیمی ترین همکاران دوران خدمتم یعنی آسیه وفاطمه است چه دوران خوشی و لحظات نابی رو باهم سپری کردیم واقعا سه تا دوست بودیم درغم وشادی هم شریک بودیم . از نبودن هم رنج میبردیم و درکنار هم شاد و پرانرژی بودیم .

فاطی عزیز: درتمام عمرم دختری به اندازه تو با احساس و مهربون ندیدم . وقتی برام درد دل می کردی یه حس غروری بهم دست میداد از این که منو قابل میدونستی و از اسرار درونت حرف میزدی و از این که منوقابل اعتماد میدونستی خوشحال بودم وبه خودم میبالیدم اگه درمورد یه موضوع خاص حرف میزدی و این موضوع باعث ناراحتیت میشد چنان اشک میریختی که انگار این موضوع همین الان اتفاق افتاده . تو با همه همکارا فرق داشتی و داری

تنها کسی که تقریبا هر روز یادم می کنه و گوشیم از اس ام اس ها عاطفی و عاشقانه اش پره شمایی . من هیچکدوم از پیامک هاتو پاک نکردم همه رو به عنوان یادگاری ازت نگه داشتم حتی اونایی رو که در جواب بعضی از سوالهای اداری که ازت کردم فرستادی . تقریبا متن تمام پیامک هات رو حفظم . همیشه به یاد هستم و یاد تمام شیرین کاری ها و جملات قصارت که میافتم بیشتر دلم برات تنگ میشه کاش قدر لحظات با شما بودن رو بیشتر میدونستم بعضی وقتا با خودم میگم کاش هیچ وقت ندیده بودمتون یا به قول خودتون کاش هیچ وقت هم اتاق نمیشدیم این جوری مثل بقیه بعدها که میرفتم میگفتین فلانی یه سال اینجا بود ورفت من هم باشما مثل بقیه همکارا یه سلام وعلیک بیشترنداشتم .شاید اینجوری کمترغصه نبودن باشما رو میخوردم. آرزومند آرزوهایتان هستم . عروسیت دعوتم کنی ها اگه اون سر دنیا باشم برای شما وآسیه حتما خودمو میرسونم . مشتاق دیدنت تو لباس عروسی هستم.

آسیه عزیز: از همون روز اول که وارد اتاق شما شدم با استقبال گرمی که ازم کردید فهمیدم خدا عنایتی بهم داشته که دوتا همکار نه دوتا دوست خوب و صمیمی قسمتم کرده چون روزای اولی بود که به اونجا منتقل شده بودم و هرگز تصور نمی کردم که به این زودی ازتون جدا میشم خوشحال بودم . لحظاتی رو که به دور از مشغله های کاری دور هم مینشستیم و صبحانه میل می کردیم رو خیلی دوست دارم گاهی اوقات چشمامو می بندم و اون لحظات رو تو مغزم مرور میکنم . آسیه بی معرفتی نکنی و ازدواج کنی ومن خبر نشم بعد بگی ای وای سرم شلوغ بود . یهویی شد و از این حرفا .... بهترین ها رو برات آرزو می کنم

آسیه وفاطی عزیز:

یادتونه مسائلی رو که خیلی پیش پا افتاده بودند رو علم می کردیم وساعتها درموردش بحث می کردیم. میگن تکرار بعضی از موضوعات از جذابیت اون کم می کنه ولی بعضی از موضوعات رو که گاهی اوقات روزی چند بار بهش اشاره می کردیم نه تنها برامون جذابیت داشت بلکه لحظه به لحظه موضوع جذاب ترهم میشد چون بهش پر وبال میدادیم و ساعتها بهش میخندیدیم.

 لحظات پایانی وقت اداری که زیر درخت بید وسط حیاط می ایستادیم و اطراف رو تماشا می کردیم و راجع به همه چی خصوصا در ورودی اداره نظر میدادیم رو هرگز فراموش نمی کنم با این که خیلی دقایق محدودی بود ولی تاثیرعجیبی روی ذهنم گذاشته گاهی اوقات آرزوی همون دقایق بیقرارم می کنه . یادتونه سر بستن در ورودی چقدر باهم کل کل می کردیم و میخندیدیم یادش بخیر کاش میشد دوباره دورهم جمع میشدیم این دفعه واقعا قدر لحظات رو میدونستم و کمال استفاده رو ازش می کردم .

خدایا کمی بهم صبر بده که بتونم با این مسئله کنار بیام

شکوفه جان: تو هم مثل نرگس برام فقط یه همکار نبودی یه دوست بودی . دوست دوران خوش تحصیل واقعا از این که با چندتا از دوستان دوره تحصیل همکار بودم خوشحال بودم . وقتی دور هم جمع میشدیم از خاطرات دانشگاه حرف میزدیم خصوصا فیلدهایی که خارج از دانشگاه داشتیم از اتفاقات بامزه ای که تو گردشهای علمی برامون میافتاد . گاهی اوقات عکسای اون زمان رو میبینم و اشک از چشمام جاری میشد

راستی چند روز پیش هما باهام تماس گرفت میگفت خواب منو دیده که خیلی از دستش دلخور بودم هرچه صدام کرده من روم روازش برگردوندم . آخه میدونی چندبار باهاش تماس گرفتم و چندتا اس براش فرستادم اما به خاطر مشغله ای که داشته یادش رفته بعدا تماس بگیره زنگ زده بود که عذرخواهی کنه و دعوتم کنه برم خونش وقتی شنید که من دیگه اونجا نیستم خیلی ناراحت شد . قرار شد هرکدوم که زودتر به شهر اون یکی رفت حتما از همدیگه سراغ بگیریم وهم رو ببینیم

عزیزم شما هم مثل فاطی جز کسانی هستید که مرتب یادم میکنید وبرام اس ام اس میفرستید دوستت دارم و همیشه به یادت هستم برای خودت و دخترای گلت وهمسرمهربانت آرزوی سلامتی وشادکامی دارم بدون که همیشه به یادت هستم وخواهم بود

واما اعضاء تیم والیبال - عشق من

برای رفتن به سالن تمرین والیبال لحظه شماری می کردم . با این که تیم نوپایی بودیم ولی همت کردیم و تو مسابقات روز زن مقام چهارم رو آوردیم واقعا دست مریزاد . فقط سه هفته بود که تیم تشکیل داده بودیم بعضی از افراد تیم هیچ وقت والیبال بازی نکرده بودند ولی با این حال با همت وتلاش زیاد خودمون رو برای مسابقات آماده کردیم

این قدر از حضور در سالن لذت میبردم که تا چند روز واقعا احساس نشاط وسرزندگی می کردم حیف وصد حیف که این موقعیت رو هم از دست دادم از همین جا به همه اعضای تیم سلام می کنم و براشون تو مسابقات بعدی ارزوی توفیق می کنم

مهتاب جون ، سارا جون، مریم جون ، شهین عزیز(خیلی دوست دارم اس ام اس های باحالی میدی همیشه به یادت هستم) ، منوره جون (یاعلی گفتنت موقع زدن سرویس و صلواتهای وقت وبی وقتت منو کشته بود عزیزم) ، رویا جون ، زهرا جون ، بازم مریم جون (جیغهای باحالی می کشیدی پرده گوشمون همش درحال لرزش بود) و .... همتون رو دوست دارم وهیچ وقت خاطرات شیرین با شما بودن رو فراموش نمی کنم

ازهمه عزیزان که گاهی اوقات یادم می کنند تشکر می کنم و به دعای خیرتون احتیاج دارم مطمئن باشید هر وقت رفتم حرم تک تکتون رو یاد می کنم و از ته دل دعاتون می کنم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: